- فقه اسلامی / عبادات شعائری
- /
- روزه
سپاس خداوند جهانیان را و بهترین درود و والاترین سلام بر سرورمان محمد راستین وعدهی امانتدار. بار خدایا تنها آنچه به ما آموختی را میدانیم و تو بسیار دانا و حکیم هستی. بار خدایا چیزی به ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آنچه به ما آموختی بهره مند ساز و علم ما را بیفزای و حق را به ما حق بنما و ما را توفیق پیروی از آن عنایت فرما و باطل را به ما باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن عنایت فرما و ما را از زمرهی کسانی قرار بده که به سخن گوش فرامى دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند و با رحمت خود ما را از جملهی بندگان صالح خود قرار بده.
روزه، عبادت خالصانه:
برادران مؤمن، در درس گذشته از ماه رمضان سخن گفتیم و بیان شد که این عبادت طعم خاصی دارد. این عبادت، عبادت خالصانه است. در هر امر الهی خداوند متعال ما را از چیزهایی که به زیان ما است به سوی چیزهای مفید بازگردانده است. بهترینها را برای ما حلال نموده است و پلیدیها را بر ما حرام گردانیده اما در این عبادت که طعم خاصی دارد خداوند متعال ما را از حلالها نهی فرموده است. هر کس امر الله را فرمانبرداری کند برای خود تاکید میکند که خداوند از خوردن و نوشیدن برایش مهمتر است، بنابراین انسان نمیتواند خودش را متهم کند که اگر روزهی ماه رمضان را با ایمان و حساب و کتاب ادا نکند، منافق است.یکی از علماء گفته است: روزه عبادت اخلاص است و فواید فراوانی دارد. همان طور که در درس گذشته گفتم، دستورات خداوند متعال یک یا دو هدف ندارد بلکه اهداف روزه بی شمار است و هر چه انسان والاتر رود این اهداف را بیشتر درک میکند. به هر حال در یک وقت دیگر سخن پیرامون فواید روزه را ادامه خواهیم داد.
احکام روزه:
اکنون برخی از احکام روزه که به آن نیاز ضروری داریم را بیان میکنیم.پیش از هر چیز روزه یکی از ارکان پنجگانهی اسلام است. بنابراین اسلام دارای پنج رکن است: شهادت لا إله إلا الله و أن محمداً رسول الله، روزهی رمضان، نماز، حج، و زکات همهی اینها ارکان اسلام هستند. روزه پنجمین رکن اسلام است. در برخی از احادیث پیامبر علیه الصلاة والسلام میفرماید:
((عَنْ رَجُلٍ مِنْ بَنِي سُلَيْمٍ قَالَ : عَدَّهُنَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهم عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي يَدِي أَوْ فِي يَدِهِ التَّسْبِيحُ ، نِصْفُ الْمِيزَانِ ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ يَمْلَؤُهُ ، وَالتَّكْبِيرُ يَمْلأُ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ ، وَالصَّوْمُ نِصْفُ الصَّبْرِ ، وَالطُّهُورُ نِصْفُ الإِيمَانِ ))
((از مردی از بنی سلیم روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم آنها را در دستم یا دست خودش شمرد، تسبیح نصف ترازو را پر میکند، الحمدلله آن را [کاملا] پر میکند و الله اکبر میان آسمان و زمین را پر میکند و روزه نیمی از صبر است و طهارت و نظافت نیمی از ایمان است.))
﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴾
(اى كسانى كه ايمان آوردهايد روزه بر شما مقرر شده است همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد كه پرهيزگارى كنيد.)
(( بُنِيَ الإسْلامُ عَلَى خَمْسٍ شَهَادَةِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ وَإِقَامِة الصَّلاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَالْحَجِّ وَصَوْمِ رَمَضَانَ ))
((اسلام بر پنج چیز استوار است؛ شهادت به لا إله إلا الله و محمد رسول الله و بپاداشتن نماز و دادن زکات و حج و روزه رمضان))
(( صُومُوا لِرُؤْيَتِه ، وَأَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِهِ ،فَإِنْ غُبِّيَ عَلَيْكُمْ ، فَأَكْمِلُوا عِدَّةَ شَعْبَانَ ثَلاثِينَ))
((با دیدن هلال روزه بگیرید و با دیدن آن افطار کنید و اگر آن را ندیدید، سی روز شعبان را کامل کنید.))
کسی که فرض بودن روزه را انکار کند کافر است:
کسی که فرض بودن روزه را انکار کند کافر گشته است. چرا روزه؟ بیفایده است. این نامعقول است. کسی که این سخنان را بگوید کافر شده است. کسی که فرض بودن روزه را انکار کند کافر شده است، مانند کسی که فرض بودن نماز، زکات و حج را انکار کند و کسی که روزه بگیرد و نماز نخواند- خیلی از مردم این کار را میکنند - و کسی که روزه بگیرد و نماز نخواند مهمترین رکن اسلام را ترک نموده است، چرا که همانطور که در درس گذشته بیان کردیم روزه به خاطر نماز است و حج و زکات به خاطر نماز است و نماز به خاطر ارتباط با خداوند عزوجل است. کسی که روزه بگیرد اما نماز نخواند مهمتر را ترک کرده است و اگر به آنچه ترک کرده ایمان نداشته باشد مرتد است و روزه و عبادتش بی فایده است و اگر به آنچه ترک کرده ایمان داشته باشد و از روی تنبلی یا بیحوصلگی آن را ترک کرده باشد فاسق است، این چیزی است که از سنت برداشت میشود، اما از نظر اجماعی علمای امت اجماع کردهاند که روزه فرض است و یکی از ارکان اسلام میباشد.شروط وجوب روزه:
روزه بر چه کسی فرض است؟ ما شروط وجوب داریم و شروط ادا و شروط صحت. روزه بر هر مسلمانی فرض است، زیرا اسلام انسان را با اصل شریعت مورد خطاب قرار داده است و خطاب به فروع را شرط آن قرار داده است:﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ﴾
(اى مردم پروردگارتان را كه شما را آفريده است پرستش كنيد)
اما ای برادران باید فرزندان خود را قبل از رسیدن به این سن تشویق به روزه گرفتن کنید تا با این عبادت انس بگیرند و زمانی که به سن شرعی رسیدند و و روزه واجب شد برایشان آسان و مانوس باشد.
نکتهای دیگر: آگاهی داشتن از وجوب روزه برای کسی که در میدان جنگ است. اسلام و عقل و بلوغ و آگاهی از فرض بودن روزه برای کسی که در منطقهی جنگی است و اسلام آورده است. منطقهی جنگی در مقابل آن چه منطقهای است؟ منطقهی اسلام است. منطقهی اسلام و امنیت و منطقهی جنگ . کشورهای مسلمان در روی زمین اند. اگر در سرزمین اسلامی مقیم باشید بهانهای برای ندانستن وجوب روزه ندارید، محال است، ناگزیر در مدرسهی ابتدایی، راهنمایی و یا دبیرستان و در نماز جمعه و خطبهها یا یکی از اطرافیان شنیدهاید... باید این فریضه را بشناسید. بنابراین ندانستن در سرزمین اسلامی بهانه نیست و افرادی هستند در سرزمین جنگ و کفر ماه رمضان میرسد اما نمیدانند ماه رمضان آمده است و از فرض بودن آن بی خبر اند در این صورت اشکالی بر آنان نیست.
پس اسلام، عقل، بلوغ و آگاهی از فرض بودن روزه برای مسلمانانی که در منطقهی کفر اند شرط وجوب روزه است.
شروط ادای روزه:
اکنون شروط انجام روزه چیست؟ سالم بودن. در ضمن هر دستور الهی، این دستور از جانب الله، آفرینندهی هستی آمده است که انسان را نیز آفریده است. او کسی است که میداند چه چیز امکان دارد و چه چیز امکان ندارد، بنابراین وقتی خداوند میفرماید:﴿ لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا ﴾
( خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايى اش تكليف نمى كند.)
﴿ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ ﴾
(و [هيچ كس] چون [خداى] آگاه تو را خبردار نمى كند)
﴿ أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ ﴾
([روزه در] روزهاى معدودى [بر شما مقرر شده است] [ولى] هر كس از شما بيمار يا در سفر باشد [به همان شماره] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد)
اما انسان خود میزان سنجش دارد و اگر سفر کوتاهی انجام داد که سختی ندید و دشواری نبود بهتر است روزه بگیرد چرا که میفرماید:
﴿ وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴾
(و اگر بدانيد روزه گرفتن براى شما بهتر است)
در مورد شروط صحت ادای روزه به خاطر این که روزه درست باشد ناگزیر باید در هر روز نیت نمود و همه میدانید که باید بگوید روزهی این ماه را با ایمان و یقین نیت دارم.
نیت، عادت را از عبادت متمایز میکند:
پرسش: چرا باید نیت داشت؟ اگر فرض کنیم انسانی در روزهای کوتاه زمستان در ساعت یازده بیدار شده و میلی به غذا ندارد و بنابراین سر کار خود رفته و تا غروب به کار مشغول شود و پس از آن بخورد آیا این روزه است؟ خیر، این عادت است. چگونه میان عادت و عبادت تفاوت قائل شویم؟ با نیت، میان عادت و عبادت تفاوت است و خطرناکترین چیز در عبادت این است که تبدیل به عادتی بی معنا شود و برای همین همیشه نیت میآید تا این رفتار را رفتار بندگی برای خداوند عزوجل قرار دهد. بنابراین نیت شرط صحت ادای روزه است.دلیل روزه:
دلیل روزه چیست؟ ما یک قاعده داریم: دلیل یا شرطی وجود دارد. گاهی سبب و شرط با هم میآیند. مثلا اگر مردی نیم ساعت مانده به اذان صبح مسافرت کند آیا میتواند پیش تر از آن نماز بخواند؟ خیر؛ زیرا دخول وقت شرط صحت نماز است. روزه نیز دلیلش درک بخشی از ماه است که سزاوار روزه است. بنابراین اگر بخشی از ماه را با اهلیت روزه درک کردید باید روزه بگیرید، چگونه دریافت میشود؟ از دو راه، دیدن هلال ماه یا آگاه شدن از رسیدن ماه مبارک، انسان گاهی یک مشکل کوچک را به طور نامعقول بسیار بزرگ میکند. وقتی شنیدید فردا اول ماه رمضان است باید بدون هیچ مشکلی روزه بگیرید زیرا پیامبر علیه الصلاة والسلام فرموده اند:(( صَومُكُمْ يَومَ تَصُومُونْ ، وَفِطْرُكُمْ يَوْمَ تُفْطِرُونَ ، وَأَضْحَاكُمْ يَوْمَ تُضَحُّونَ ، وَكُلُّ عَرَفَةَ مَوْقِفٌ ، وَكُلُّ مِنًى مَنْحَرٌ ، وَكُلُّ فِجَاجِ مَكَّةَ مَنْحَرٌ ، وَكُلُّ جَمْعٍ مَوْقِفٌ ))
((روزهی شما روزی است که روزه میگیرید و افطارتان روزی است که افطار میکنید و قربان شما روزی است که قربانی میکنید و هر عرفه یک جایگاهی دارد و هر منا رفتنی قربانی لازم دارد و هر ورودی به مکه نیز قربان دارد و هر گردهمایی یک جایگاه دارد))
اما رکن: رکن یعنی خودداری از برآوردن نیاز شکم و فرج و رها کردن سایر شکننده ها. تعریف بهتر: ترک همهی شکنندهها یعنی امثال این دو نیاز، مثلا دارو غذا نیست اما امثال آن است که از طلوع صبح صادق؛ زیرا پیش از پگاه صبح کاذبی است. باید از طلوع صبح صادق تا غروب خورشید روزه گرفت.
حكم روزه:
حکم روزه: ساقط شدن واجب از ذمه، ما همیشه از حکم تعریف مادی داریم اما تعریفی دیگر هم دارد. نماز حکم ظاهری دارد و نیز اسراری دارد. حکم و احکامی دارد. روزه حکمی دارد. احکامی دارد. حکم ظاهری روزه رفع تکلیف واجب از ذمه و کسب ثواب از جانب خداوند برای تکریم است به شرط آنکه این روزه نهی نشده باشد. پیامبر علیه الصلاة والسلام از روزه در عیدین و ایام تشریق و روزهی روز عرفه برای حجاج نهی فرموده است تا بتوانند اطاعت خداوند را بکنند. اگر این روزه نهی نشده باشد امید ثواب از خداوند است. اما ما در درس جمعه ان شاء الله وقتی قرآن میخوانیم خداوند میفرماید:﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴾
(اى كسانى كه ايمان آورده ايد روزه بر شما مقرر شده است همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد كه پرهيزگارى كنيد)
دلایل مباح برای روزه نگرفتن:
1 ـ بیماری:
اکنون عذرهای جایز برای روزه نگرفتن چیست؟ نخست بیماری، خداوند میفرماید:﴿ أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ ﴾
([روزه در] روزهاى معدودى [بر شما مقرر شده است] [ولى] هر كس از شما بيمار يا در سفر باشد [به همان شماره] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد)
اکنون بشنوید: اما ظن صحیح مبتنی بر سستی اراده و کم همتی خیال کند که توان روزه ندارد اگر فقط گمان کند و گمانش غالب نباشد این گمان مبتنی بر سستی اراده است و خیال کرده نمیتواند روزه بگیرد و با روزه به بیماری شدیدی خواهد افتاد در این جا اولویت با گمان او نیست بلکه باید روزه بگیرد. و وقتی در حین روزه نیرویش را از دست داد و ترسید بیمار شود و یا بمیرد میتواند افطار کند و قضایی آن را به جا آورد. گاهی شما یقین دارید و یا گمان غالب دارید با توجه به تجربهی پیشین و یا باید روزه بگیرید؛ اگر در هنگام روزه انسان ناتوان شود و نیرویش را از دست دهد باید افطار کند.
2 ـ بیماری مزمن :
می گوید: دلیلی دیگر برای افطار کردن وجود دارد و آن مزمن بودن بیماری است. یعنی بیماری مزمن داشتن. برخی از بیماریها بی درمان است. در چنین حالتی این بیماری بهانهای برای افطار است اما این بیمار باید فدیه بدهد که نیم پیمانه گندم است و معادل دوهزار گرم یعنی دو کیلو گندم است. اما به چه قیمتی؟ با قیمت آزاد. ما قیمت تعاونی داریم و قیمت آزاد. دو کیلو گندم با قیمت آزاد فدیه برای افطار روزه بر اثر بیماری بی درمان است. و میتواند بهای آن را به فقیری دهد و شرط نیست که حتما باید گندم بدهد. حمل و نقل گندم امروزه ممنوع است و میتوان قیمت آن را به فقرا داد.این فدیه و کفاره باید به فقرا یا یک فقیر داده شود. کسی که نتواند فدیه بدهد و بیمار نیز هست به او میگوییم: اشکالی ندارد. اما اگر این بیماری نجات یافت باید قضایی بگیرد و اگر قبلا فدیه داده باشد چه میشود؟ او فدیه بر این اساس داده که دردش بی درمان است اما خداوند او را شفا داده است، به او میگوییم: این فدیهای که دادهای به عنوان صدقه برایت محسوب میشود تا این روزه نگرفتن را جبران کند. به دلیل یک بیماری مزمن به صدقه تبدیل شد.
اجبار ناشی از قتل یا قطع عضو یا ضرب و شتم شدید:
دلیل دیگر افطار چیست؟ اجبار ناشی از قتل، ما در اسلام یک قاعده داریم: اسلام در اصل برای حفظ دین، جان، عقل، آبرو و مال آمده است. این موارد پنجگانه اگر تمام قوانین و تمام شریعتها بررسی شود بیشتر از حفظ این منافع اساسی نیست. دین انسان. این دعای شریف: «اللهم أصلح لنا ديننا الذي هو عصمة أمرنا» (پروردگار، دین ما را که عصمت امر ماست، برای ما اصلاح بگردان.) شما با دین خوشبختی دنیا و آخرت را دارید. شما بر اساس نظام و مجموعه ارزشها و دستورالعملهای آفریدگار زندگی میکنید. شما آموزههای بسیار داننده را اجرا میکنید. شما اجرا کنندهی قانون اساسی از جانب یک آگاه بسیار دانا هستید. پس دین اصل مصلحت دنیا و آخرت است. و پیش از هر چیزی است. حفظ جان، بقای زندگی، زندگی بسیار گرانبها است. مثلا شما وقتی نماز میخوانید و در مقابل خداوند هستید و کودکی را میبینید که شاید در گودالی عمیق بیفتد چه کسی گمان میکند یا باور میکند که این نمازگزار به نمازش ادامه دهد گناه کبیره مرتکب میشود. باید نماز را برای نجات کودک قطع کنی. زیرا زندگی نزد خداوند بسیار با ارزش است. بنابراین زندگی پس از دین میآید. اما به ترتیب بنابراین باید جان را به خاطر دین بخشید و این جهاد است. همیشه بی ارزش در راه با ارزش بخشیده میشود. ما زندگی خود را به خاطر دین میبخشیم و مال را برای زندگی میدهیم. اگر انسانی بگوید: پولت را به من بده و یا تو را میکشم؟ خیر بگیر. شما گناهکار نیستید زیرا زندگی از مال با ارزش تر است و عقل و آبرو مال نیز به همین ترتیب...به همین تناسب دین و زندگی، عقل، آبرو و مال در تمام آنها ضرورات، نیازها، و تتمههایی است. شما باید تتمهها را برای نیازها بدهید و نیازها را به خاطر ضروریات رها کنید. بنابراین شما تصویری از پنج زمینهی افقی و سه زمینهی عرضی دارید که همه پانزده بند میشود. مثلا:
کشف عورت حرام است، اما زنی بیمار است و بیماری اش هم خطرناک و پزشک هم مرد است. این حکم را برای حفظ زندگی فدا میکنیم! این یک اصل مهم و دقیق است. بنابراین اجبار ناشی از قتل و یا قطع عضو و یا ضرب و شتم آشکار اینها دلایلی برای افطار کردن میباشد.
شاید بگویید: میترسم روزه بگیرم و از من ایده بگیرند. نه سرورم شما روزه بگیر و اشکالی ندارد. بگذار از شما ایده بگیرند. میترسم روزه بگیرم و دیگران را آشفته سازم! این سخن فاسقان است و اساسا اجبار ناشی از قتل یا قطع عضو و یا ضرب و شتم آشکارا افطار کردن را روا میکند.
4 ـ پیری:
پیری یعنی ناتوانی که مرد یا زن به علت پیری به آن دچار میشود و بنابراین به علت ناتوانی از روزه گرفتن ناتوان است. در مقابل وی جعبهای بزرگ از داروها قرار دارد. بخشی را یک ساعت پیش از غذا میخورد. داروهای رنگارنگ و مشخص که نیازمند به مواد مغذی است. وی پوست و استخوان شده است و میتواند در این حالت افطار نماید. پس پیری دلیل کافی برای افطار کردن میباشد به شرط آنکه هر روزی که افطار میکند کفاره بدهد. چنان که پیش تر گفتیم نیم پیمانه گندم.5 ـ حاملگی و شیردهی:
بارداری و شیردهی نیز دو دلیل مشابه هستند که روزه نگرفتن را جایز مینماید. زنان چند نوع هستند. زنی باردار و یا شیرده ممکن است قوی بنیه باشد و همین طور زنانی هستند که ضعیف اند و بدن آنان ناتوان است. خداوند عزوجل میفرماید:﴿ وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ ﴾
(و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش كرديم مادرش به او باردار شد سستى بر روى سستى و از شير باز گرفتنش در دو سال است [آرى به او سفارش كرديم] كه شكرگزار من و پدر و مادرت باش كه بازگشت [همه] به سوى من است)